|
|
|
|
|
سه شنبه 7 مهر 1394 ساعت 23:15 |
بازدید : 5364 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
هواخواه توام جانا و میدانم که میدانی
سلام گرگ بیخود نیست در هنگام چوپانی
تو با یک عشوه، صد رشوه طلب کردی و وارفتم
ندانی قدر ناز ای دل مگر وقتی که در مانی!
گشاد کار مشتاقان، کشوی میز دلبند است
بگو حرف دلت را با اشارتهای پنهانی
ندارم کار با زلف سیاه و تیغ ابرویت
دهی کام دل ما را سبیلی گر بجنبانی
فدای مدرک قلابیات، صد مجلس عشاق
حسودان میزنند این حرفهای بند تنبانی
کنون تقدیر ما با تیزی کِلک تو افتاده است
که تو نادیده امضا میکنی، ننوشته میخوانی
--------------------------------------------------------------
بر سفره تو هرچه که ماتـــم می آورند
در هفت خوان صابری ات کـم می آورند
دل داده ای به منطق نازک تــرین خیال
هر قــــــدر هم دلایل محکم می آورند
پرونده شکفته زخـــــــــــــم مدینه را
لب هات در دو صفحه فراهم می آورند
تو خیمه گاه ســـــــوخته قلب زینبی
انفاس تو هوای محـــــــــرم می آورند
رزمنده ای و تا خود معـــــــراج زخمها
یک ریــــــز در مصاف تو آدم می آورند
بر دوش چشمهای تو حتی هنوز هـم
مجروح از خطوط مقـــــــدم می آورند
حالا فرشته ها به حسینیه دلـــــــم
از زینبیه روزه مریــــــم می آورنــــــد
تا در سکوت روضه چشمت به پا شود
وقتی تمام مرثیه ها کـــــم می آورند
:: برچسبها:
شعر علی محمد مودب ,
اشعار علی محمد مودب ,
شعر ,
علی محمد مودب ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
|